بازدید از آسایشگاه بیماران مزمن روانی وصال
مصاحبه تشخیصی با بیماران : اسکیزوفرنیا ، اختلال هویت جنسیتی ، مانیا و افسرده
این بازدید به مناسبت روز پژوهش در تاریخ 93/9/25برگزار شد و 40 نفر از دانشجویان رشته روانشناسی در دو گروه 20 نفره در دو تایم با همراهی استاد بربصره شرکت کردند . گروه اول ساعت8:45 دقیقه از دانشگاه حرکت کرده و پس از ورود به آسایشگاه ابتدا مسئول فنی آسایشگاه نکات لازم ؛ از جمله اینکه دانشجویان نباید فیلم و عکس بگیرند و یا اینکه نباید در حین مصاحبه اقدام به ضبط صدا کنند ، به دانشجویان گوشزد کرد .
محوطه بیرونی آسایشگاه با درختانی که برگهایشان ریخته بود پوشیده شده بود و آلاچیق هایی که زیر درختان قرار داشت ، زیبایی و آرامش خاصی به محوطه آسایشگاه می داد .بعد از عبور از محوطه بیرونی وارد ساختمان اصلی که محل نگهداری بیماران بود شدیم ابتدا به کارگاه بیماران راهنمایی شدیم یکی از مسئولین برای ما توضیح داد که این اطاق محلی است که بیماران به کارهای دستی و نقاشی می پردازند و این کار باعث می شود که از نظر روانی و هیجانی تخلیه شود .این کارها شامل نقاشی ، خطاطی چسباندن شکلهای رنگی روی کاغذ ، عروسکهای ساده پارچه ای و سایر کار های زیبا اما ساده ای بود
که روی دیوارهای کارگاه دیده می شد . روی قسمتی از دیوار پروانه های رنگی چسبانده بودند و عکس هایی از بیمارانی که مرخص شده بودند روی هر پروانه دیده می شد ، به نظر من پروانه های امید و رهایی اسم مناسبی برای آنهاست امیدی که این بیماران بیشتر از همه به آن نیاز دارند . متوجه شدیم که این اطاق محل گروه درمانی بیماران نیز می باشد ، روی صندلی هایی که دور اطاق چیده شده بود نشستیم ، یکی از بیماران که مبتلا به اسکیزو فرن از نوع متمایز بود به اطاق راهنمایی شد ، بیماری او به صورت حاد شروع شده بود و هفت سال ادامه پیدا کرده بود و همراه هذیان، توهم ( شنیدن صدا در سر ) می باشد. می دانیم کسانی که اسکیزو فرن در آنها به صورت حاد شروع می شود با درمان جدی و مستمر در یک سال اول ( دوره طلایی درمان)امکان درمان نسبی یا کامل دارند اما متاسفانه بیمار این دوره طلایی را از دست داده بود و چند وقتی می شد که به این آسایشگاه منتقل شده بود. استاد بربصره پس از معرفی ما و خودشان به بیمار و تشکر از همکاری او با آرامش و مهارت خاص یک روانشناس مسلط و با تجربه مصاحبه تشخیصی را شروع کردند و بعد از دانشجویان خواستند تا اگر سئوالی به نظرشان میرسد از بیمار بپرسند . بعد از اینکه بیمار از اطاق بیرون رفت نکات خاص این مشاوره تشخیصی را برای ما توضیح دادند.
نکته بسیار مهمی که استاد بعد از این مصاحبه گوشزد کردند این بود که به هیچ وجه نباید وارد توهمات بیمار شویم و آن را تایید یا رد کنیم یا به توهماتش پر و بال بدهیم فقط باید پس از اینکه بیمار از توهمش صحبت می کند سکوت کنیم.
کیس دومی که مورد مصاحبه تشخیصی قرار گرفت یک بیمار با اختلال هویت جنسی (T.S) بود که علائم مانیا نیز در وی دیده می شد ؛ اختلال هویت جنسی یا ترانس سکشو الیته اختلالی است مادر زادی که از سه یا چهار سالگی نخستین علائم آن طاهر می شود و در دوران بلوغ به اوج می رسد که امروز T.S به غلط اختلال دو جنسی گفته می شود.
راه درمان آن عمل جراحی و تغییر جنسیت می باشد، کسانی هم که می خواهند مبادرت به عمل جراحی نمایند دو سال قبل از عمل باید با لباس جنس مخالف در جامعه حاضر شوند تا از نظر روحی آمادگی پیدا کنند.
بیمار مورد نظر چون از نظر مالی امکان عمل جراحی نداشت با اختلالات دیگری روبرو شده بود و اختلال مانیا در وی بارز بود . باید بدانید که ا ختلال هویت دو جنسیتی با همجنس گرایی متفاوت است.
سپس دانشجویان به اطاق های بخش رفتند و از نزدیک با بقیه بیماران صحبت کردند ، بیمارانی هم دیده می شدند که به خاطر مصرف مواد توهم زا اختلال روانی داشتند که بعد از ترک به دلیل آسیب هایی که به گیرنده های عصبی شان وارد شده بود دائم تحت دارو درمانی می باشند و مسئولین آسایشگاه می گفتند کسانی که خانواده های حمایتگر و نرمال دارند پس از ترک و یک دوره دارو درمانی می توانند به محیط خانواده برگردند و بیرون از آسایشگاه تحت نظر روانپزشک و روانشناس باشند .
گروه اول دانشجویان پس از یک ساعت به دانشگاه بازگشتند و گروه دوم ساعت 10:30 در آسایشگاه بودند و مراحل مصاحبه تشخیصی با دو بیمار دیگر صورت گرفت . بیمار اول خانم مسنی با تشخیص افسردگی و اسکیزوفرنیا بود بیماری او از زمان جوانی اش آغاز شده بود ولی با دارو تحت کنترل بود .استادبربصره از نحوه شروع بیماری اش پرسید . بیمار گفت (وقتی خیلی جوان بودم در خانه با کوچکترین مسئله ای اعصابم بهم می ریخت و هر چیزی که دم دستم بود می شکستم و مادرم بعد از مدتی مرا به بیمارستان می برد .) و نیز از فردی که عاشقش بود ولی به او نرسیده بود صحبت می کرد که ظاهراً از گفته های ضد و نقیضش مشخص بود که جزء توهماتش می باشد ، اما نکته جالب این بود که وقتی استاد از او پرسید ایا دیگران هم آن مرد را دیده اند با حالت حق به جانب گفت (من توهم ندارم اون واقعی بود.) بعد از اینکه بیمار از اطاق بیرون رفت دلیل این جمله ی او را پرسیدم و استاد گفتند او بدلیل اینکه سالها تحت درمان است و روانپزشکان زیادی با او مصاحبه کرده اند مراحل مصاحبه و اصطلاحات پزشکی را بخوبی می داند و چون در حال حاضر بیماری اش تحت کنترل دارو می باشد نسبت به بیماری اش بینش دارد و می خواهد توهماتش را از دیگران مخفی کند . بیمار آخر زن جوانی بود که به بیماری افسردگی و اختلالات تحت تاثیر مواد مخدر دچار شده بود . این فرد به دلیل مشکلات شدید خانوادگی و محیطی در زمان کودکی و نوجوانی به سمت مصرف مواد مخدر کشیده شده بود .
مسئله مهمی که شاید بتوان از این بازدید نتیجه گرفت این بود که در آسایشگاهها و بیمارستانهای روانی خلاء بزرگی به چشم می خورد ؛ در این محیط های درمانی از روانشناسان در کنار روانپزشکان به صورت سیستماتیک استفاده نمی شود . اگر برنامه های مدون و اصولی در این زمینه تهیه شود نه تنها گام های اساسی در درمان بیماران برداشته می شود بلکه می توان برنامه های کاربردی و ملموسی برای پیشگیری از اختلالات و بیماری های روانی در سطح جامعه تدارک دید و فراموش نکنیم که اصلاً دور از ذهن نیست که هر کدام از ما روزی به اختلال یا بیماری روانی گرفتار شویم پس ما بعنوان روانشناسان آینده مهمترین اصلی را که همیشه باید بیاد داشته باشیم این است که هر بیمار روانی را ابتدا با دید انسانی بنگریم و بدانیم روح همه ما از عشق لایزال الهی سرچشمه گرفته است و همدلی را هرگز فراموش نکنیم.
دبیر انجمن علمی روانشناسی
مریم شمس الدین میگونی